من؛خالی ازعاطفه وخشم،خالی ازخویشی وغربت،گیج ومهبوت بین بودن و نبودن
عشق؛آخرین همسفرمن،مثه تو منو رها کرد!حالا دستام مونده وتنهایی من
ای دریغ ازمَن که بیخود مثلِ تو گم شدم گم شدم تو ظلمتِ تن
ای دریغ از تو که مثه عکسِ عشق هنوزم داد میزنی تو آینه ی من
آه؛گریه مون هیچ خنده مون هیچ باخته و برنده مون هیچ تنها آغوش تومونده غیرازاون هیچ
ای؛مثه من تک و تنها!دستامو بگیر که عمر رفت!!همه چیز تویی زمین و آسمون هیچ
بی تو می میرم همه ی بُود و نبود،بیا پر کن منو ای خورشیدِ دلسرد
بی تو می میرم مثه قلبِ چراغ،نور تو بودی کی منو از تو جدا کرد؟؟؟؟